دومین دعوای من و یاشار
دنیا رو سرم خراب شدههههههه
آقا یاشر به عشق اینکه با همسایشون مغازه بزنه موتور و ماشین رو فروخت بعد از 1 هفته شراکتشون بهم خورد آقا واسه لجبازی با همه در عرض 2 هفته 4 تا موتور صفر خرید و فروخت 4 میلیون ضرر کرد 4 میلیون یعنی 5 ماه از صبح تا شب من برم جون بکنم کار کنم آقا اینطوری کنه چون هی بهش گفتم خیلی حرص داشت تا اینکه فهمیدم آقا چندروزه بخاطر اینکه اعصابش آروم بشه داره قرص ترامادول کلی باهاش دعوا کردم 5 شنبه جمع کردم برم کمک فاطی اثاث کشی خودشو کامل زد به کسخلی منو برد بعد با صدای بلند جلوی خونه فاطی داد و بیداد میکرد و میگفت پولی که توی حسابته گذاشتمو بده میخوام برم ماشین بخرمو ... کارتو بهش دادم رفت نیم ساعت بعدش زنگ زد به داد و بیداد حدود 40 دقیقه فحش داد گفت تصادف کردم تو مقصری البته اینا همش بهانه بود چون میخواست موتورو بفروشه عوض کنه دیگه جرات نمیکرد بگه خلاصه بازهم موتورو عوض کرد شب هم امد دنبلم به مامانم داشت گله میکرد کشوندم بردمش خیلی من شانس دارم کم هرچی میشه میگن مقصری اینم امده داره دهن باز میکنه خلاصه رفتیم خونه بازهم بحثمون شد انقدر منو زد که بدنم درد میکرد هی میگفت جدا شیم تا من تایید میکردم قاطی میکرد و فحش میداد و میزد تمام موهامو کند بعدشم گفت یالا لباساتو بپوش بریم شام بیرون خوشحال شدم بالاخره بعد از چند وقت گفت بریم بیرون ولی متاسفانه وسط راه مسیر و تصمیم عوض شد رفتیم خونه مامانش سر شام رسیدیم فسنجون داشتن رفتم یاشار گفت حق نداری به ناهید سلام کنی منم که از خدا خواسته بهش سلام نکردم رفتم با همه سلام و روبوسی حدیثو میلاد و ننه ه عمو محمد هم اونجا بودن بجز ناهید مامانش اخماش رفت توی هم ولی من دیگه تصمیممو گرفته بودم از همون شب ورق برگشت دوباره مامانشو عزیزاخمو تخم ولی بابا جهانو ننه بیشتر تحویل میگرفتن تا اینکه عزیز دوباره زنگ زده بود به یاشار که زن ذلیل و .... کلی دادو بیداد که ناهید خار تو چشم همه شده و تو زن ذلیل بخاطر زنت اینکارارو میکنی و... ((((((((((((((( البته اینم بگم که ناهید به همه فامیلو همسایه و خانواده با همه مشکل داره حتی با نگین هم قهره خیلی حسودو زورگو همش میخواد دخالت کنه میخواد همش حرف حرف اون باشه چون هی میگهخودمم میکشمو یافرار میکنمم مامانشو عزیز هم هی حقو ناحق طرفداریشو میکنن ))))))))))
با زهم همه چیز سر منه بدبخت شکسته شد ولی من دیگه کوتاه نمیام اینبار ...
[ بازدید : 113 ] [ امتیاز : 4 ] [ امتیاز شما : ]